صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3084

1. گریبان چاکی عشاق از ذوق فنا باشد

2. الف در سینه گندم زشوق آسیا باشد

3. چه حاجت دیده بیدار را با رهنما باشد؟

4. شرر را اولین پرواز معراج فنا باشد

5. به آهی می توان افلاک را زیر و زبر کردن

6. در آن کشور که چاک سینه محراب دغا باشد

7. چسان آید برون از زیر دیوار گرانجانی؟

8. تن زاری که در ششدر زنقش بوریا باشد

9. به اندک روی گرمی پشت بر گل می کند شبنم

10. چرا در آشنایی اینقدر کس بیوفا باشد؟

11. زبیم آسیا افتاد در دل چاک گندم را

12. دل ما چون درست از گردش چرخ دعا باشد؟

13. صفیر جانگدازش سنگ را در ناله می آرد

14. گرفتاری که معشوقش چو گل در دست و پا باشد

15. مقوس کرد بار روزی ما آسمانها را

16. دل آگاه در اندیشه روزی چرا باشد؟

17. قدم بر جسم خاکی نه، سرافرازی تماشاکن

18. به این تل چون برآیی آسمان در زیر پا باشد

19. به دام زاهدان افتادم از همواری ظاهر

20. ندانستم نیام تیغ این قوم از عصا باشد

21. به همت هر که بتوان گشودن کار عالم را

22. گذارد دست اگر بر روی یکدیگر روا باشد

23. توانی سبز شد در حلقه آزادگان صائب

24. ترا چون سرو اگر در چار موسم یک قبا باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل را پنداشتم در عشق تدبیری بود
* من نخواهم کرد دیگر تکیه بر پندار خویش
شعر کامل
سعدی
* بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد
* خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد
شعر کامل
مولوی
* چگونه باز کنم بال در هوای وصال
* که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق
شعر کامل
حافظ