صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3137

1. بده ساقی می گلگون که ایام بهار آمد

2. عجب آبی جهان خشک را بر روی کار آمد

3. مگر آن سرو سیم اندام عزم گلستان دارد؟

4. که گل از شاخ بیرون با طبقهای نثار آمد

5. نظر بر روزن خورشید دارد آب و رنگ گل

6. مگر از پرده بیرون چهره آن گلعذار آمد؟

7. اگر شاخ گل از گلزار شد دامن کشان بیرون

8. بحمدالله که سرو قامت او پایدار آمد

9. مگر رشک جمالت داد مالش لاله رویان را؟

10. که بوی خون به مغزم از نسیم لاله زار آمد

11. حصاری نیست غیر از جام، طوفان حوادث را

12. به کشتی می توان سالم زدریا بر کنار آمد

13. برون کن خارخار خار بیرون کردن از خاطر

14. که با دست نگارین گل برون از شاخسار آمد

15. رم وحشی غزالان شد نگاه چشم قربانی

16. شکار انداز من هر جا به انداز شکار آمد

17. مروت نیست دست خواهش ما برقفا بستن

18. پس از عمری که نخل آرزومندی به بار آمد

19. ز زخم خمر چندین دوزخ سوزان فرو خوردم

20. که گلزار بهشت از در مرا بی انتظار آمد

21. بشارت باد مخموران این گلزار را صائب

22. که جام لاله لبریز از شراب بی خمار آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هزار نعره ز بالای آسمان آمد
* تو تن زنی و نجویی که این فغان ز کجا
شعر کامل
مولوی
* دوستی با ناتوانان مایه روشندلی است
* موم چون با رشته سازد شمع محفل می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* می شوند از سرد مهری دوستان از هم جدا
* برگها را می کند باد خزان از هم جدا
شعر کامل
صائب تبریزی