صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3145

1. به طوف خاک من گر آن سراپا ناز می آمد

2. به جوی عمر، آب رفته من باز می آمد

3. چنان کز شیشه سربسته آید باده در ساغر

4. به آن تمکین به آغوش من آن طناز می آمد

5. به صید خویش می کردم دلالت شاهبازش را

6. اگر از خنده من همچو کبک آواز می آمد

7. ز امید وصالش بود آهنگ آنچنان بزمم

8. که بی ناخن صدا از پرده های ساز می آمد

9. چنان کز بازگشت نوبهاران شد جوان عالم

10. چه می شد گر بهار عمر ما هم باز می آمد؟

11. اگر می بود در گلزار عالم نوگلی صائب

12. صفیر عشق از کلک سخن پرداز می آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای
* من در میان جمع و دلم جای دیگرست
شعر کامل
سعدی
* حافظ اندر درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز
* زان که درمانی ندارد درد بی‌آرام دوست
شعر کامل
حافظ
* صائب کسی به رتبه شعرم نمی رسد
* دست سخن گرفتم و بر آسمان شدم
شعر کامل
صائب تبریزی