صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3175

1. رخ بهبود کار خویش آن غافل چسان بیند؟

2. که بردارد زیوسف چشم و راه کاروان بیند

3. چراغ پرده در را پیش پا تاریک می باشد

4. نبیند عیب خود هر کس که عیب دیگران بیند

5. چه آسوده است از اندیشه باد خزان، برگی

6. که در فصل بهاران چون گل رعنا خزان بیند

7. پشیمانی ندارد دل به یار قدردان دادن

8. چه صورت دارد از سودای یوسف کس زیان بیند؟

9. به ناخن می کنم داغ جنون را چهره پردازی

10. خوشا آن کس که ماه نو به روی دوستان بیند

11. نظر را پایه گر خواهی بلند از آستان مگذر

12. که هر کس را بود بر صدر جا، در آستان بیند

13. گناه تیر کجرو را به شست پاک می بندد

14. هر آن کز نارسایی جرم خود از آسمان بیند

15. عنان نفس را هر کس تواند داشتن محکم

16. سمند سرکش افلاک را در زیر ران بیند

17. زبیم غیر رویش را ندیدم سیر، چون طفلی

18. که در اثنای گل چیدن جمال باغبان بیند

19. درین میخانه لاف بیخودی آن را رسد صائب

20. که از سنگ ملامت نشأه رطل گران بیند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به آزادی توانگر شو که در ایام بی برگی
* همین سرو و صنوبر سبز در گلزار می ماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* از غرور بی نیازی بارها بال هما
* بر سر من سایه افکنده است و سر پیچیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* مه روی بپوشاند خورشید خجل ماند
* گر پرتو روی افتد بر طارم افلاکت
شعر کامل
سعدی