صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3180

1. زخون دل شراب، از پاره دل کن کباب خود

2. مبر در پیش هر بی آبرو زنهار آب خود

3. کف آبی به دست خویش تا ممکن بود خوردن

4. غبارآلوده منت مکن از کوزه آب خود

5. اگر داری به زیر خاک چشم خواب آسایش

6. هم اینجا پاک کن با مردم عالم حساب خود

7. مشو فارغ زپیچ و تاب تا آسان شود کارت

8. که جوهر رخنه در فولاد کرد از پیچ و تاب خود

9. نمی پیچد به دست و پا ره خوابیده چون مارش

10. به منزل افکند از دوربینی هر که خواب خود

11. دل نورانی خود را مصفا از علایق کن

12. نهان در ابر خواهی داشت تا کی آفتاب خود؟

13. نگردد سبز از خجلت میان مردمان صائب

14. دریغ از همرهان چون خضر هر کس داشت آب خود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
* ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند
شعر کامل
سعدی
* یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد
* بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم
شعر کامل
حافظ
* شود کوه آهن چو دریای آب
* اگر بشنود نام افرسیاب
شعر کامل
فردوسی