صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3187

1. به مهر و مه کجا از مغز ما سودا برون آید؟

2. می روشن مگر از مشرق مینا برون آید

3. به چشم تنگ، سوزن رشته را هموار می سازد

4. سخن باریک گردد تا از ان لبها برون آید

5. چسان دزدیده بینم روی او، کز شوق دیدارش

6. شرر ازخانه دربسته خارا برون آید

7. زغمخواران مگر غم دست بردارد زدل، ورنه

8. به پای خویش هیهات است خار از پا برون آید

9. تو از زنگ علایق سینه خود را مصفا کن

10. که چون شد صبح، خورشید جهان آرا برون آید

11. غباری نیست بر خاطر زغربت جان روشن را

12. که بینا می شود گوهر چو از دریا برون آید

13. نمی باشد ملالت جغد را از خانه ویران

14. حریصان را کجا از دل غم دنیا برون آید؟

15. ندارد حاصلی جز تیره روزی پرتو منت

16. که ماه از شرم نور عاریت شبها برون آید

17. لب میگون او هم می شود شیرین سخن صائب

18. رگ تلخی اگر از گوهر صهبا برون آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یا نمی باید ز آزادی زدن چون سرو لاف
* یا گره از بی بری در دل نمی باید گرفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* گم شدن در گم شدن دین منست
* نیستی در هست آیین منست
شعر کامل
مولوی
* دختر رز چند روزی شد که از ما گم شده‌ست
* رفت تا گیرد سر خود، هان و هان حاضر شوید
شعر کامل
حافظ