صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3225

1. زسوز عشق داغی بر دل افگار می باید

2. چراغی بر سر بالین این بیمار می باید

3. زلعل آبدار او تمنایی که من دارم

4. مرا در دست صد انگشتر زنهار می باید

5. پریشان دارد از صد رهگذر تسبیح، احوالم

6. مرا شیرازه ای از رشته زنار می باید

7. به زهر چشم تنها پاس نتوان داشت خوبی را

8. گل بی خار را شبنم دل بیدار می باید

9. زلیخا دامن امید را بیهوده نگشاید

10. عبیر پیرهن را چشم چون دستار می باید

11. زچشم مست دارد عذرخواهی گر ننوشد می

12. همین سابقی میان میکشان هشیار می باید

13. چه سود از کارفرمایان ظاهر بی دماغان را؟

14. که در دل کارفرمایی زذوق کار می باید

15. متاع یوسفی حیف است باشد فرش در زندان

16. تکلف برطرف، دیوانه در بازار می باید

17. به از اشک ندامت نیست صائب هیچ تسبیحی

18. ترا گر سبحه ای از بهر استغفار می باید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای هفت گردون مست تو ما مهره‌ای در دست تو
* ای هست ما از هست تو در صد هزاران مرحبا
شعر کامل
مولوی
* مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
* به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
شعر کامل
حافظ
* به شب در باغ گویی گل چراغ باغبانستی
* ستاک نسترن گویی بت لاغر میانستی
شعر کامل
فرخی سیستانی