صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3240

1. که حال دردمندان پیش چشم یار می گوید؟

2. که حرف مرگ بر بالین این بیمار می گوید؟

3. بیا بی پرده در گلزار تا دفتر بهم پیچد

4. که بلبل وصف گل می گوید و بسیار می گوید

5. به فانوس تهی کرده است صلح از نور آگاهی

6. سبک عقلی که حرف از جبه و دستار می گوید

7. بود برنارساییهای مردم حجت ناطق

8. که طوطی حرفهای سهل را صدبار می گوید

9. زنقش پای مجنون می توان پی برد حالش را

10. که حال رفتگان را بی سخن آثار می گوید

11. زبان عذرخواهی لال باشد شرمساران را

12. پشیمان نیست هر کس حرف استغفار می گوید

13. زسر تا نگذری بر لب میاور گفتگوی حق

14. که منصور این سخن را بر فراز دار می گوید

15. به پای خفته می گیرد غزال دشت پیما را

16. گرانخوابی که حرف دولت بیدار می گوید

17. به تکلیف می از سرباز کن عقل سخن چین را

18. که عیب میکشان را یک به یک هشیار می گوید

19. زند بر شیشه خود سنگ از بی دانشی صائب

20. سبک عقلی که حرف سخت در کهسار می گوید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هله نومید نباشی که تو را یار براند
* گرت امروز براند نه که فردات بخواند
شعر کامل
مولوی
* آن نقطه که پیرایهٔ پرگار وجود است
* خالی است که بر کنج لب نوش تو افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* کار من اینست که کاریم نیست
* عاشقم از عشق تو عاریم نیست
شعر کامل
مولوی