صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3271

1. چون ز می صفحه رخسار تو گلگون گردد

2. چشم نظارگیان کاسه پر خون گردد

3. حسن را آینه صاف بود روشنگر

4. چه عجب لیلی اگر واله مجنون گردد؟

5. کرد از بوسه مرا آن لب نوخط معمور

6. روزی از پاس نمک داشتن افزون گردد

7. هرکه دیوانه شد، از پند نگردد عاقل

8. خون چو شد مشک، محال است دگر خون گردد

9. خط لب لعل ترا توبه ز خونخواری داد

10. دل عاشق به چه امید دگر خون گردد؟

11. نیست از گرد گنه رحمت یزدان را باک

12. بحر از سیل محال است دگرگون گردد

13. فیض حق در دل آلوده نگردد نازل

14. خم چو بی باده شود جای فلاطون گردد

15. نرسد دام تهی چشم به گرد عنقا

16. چون کسی باخبر از عالم بیچون گردد؟

17. چاره غفلت سرشار بود بیداری

18. کاین سپه زود پریشان ز شبیخون گردد

19. غوطه در خون زده از حسرت شیرین، چه عجب

20. دوش فرهاد اگر مسند گلگون گردد

21. گر چنین خواجه به سیم و زر خود تکیه کند

22. زود همصحبت و همخانه قارون گردد

23. حسن صائب ز هوادار کند نشو و نما

24. سرو در زیر پر فاخته موزون گردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست
* کان که عاشق شد از او حکم سلامت برخاست
شعر کامل
سعدی
* باغ‌ من هست آن نگارینی‌ که اندر عشق اوست
* رنگ من چون شنبلید و اشک من چون ارغوان
شعر کامل
امیر معزی
* از رشک اشک حاسد تو چون بقم شدست
* از رنج روی دشمن تو چون زریر باد
شعر کامل
انوری