صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3273

1. گر چنین خون دل ازان طره مشکین گردد

2. شانه را دست در آن زلف نگارین گردد

3. کار عشاق کند صورتی آخر پیدا

4. تیشه کوهکن آیینه شیرین گردد

5. حسن بی شرم کند اهل هوس را گستاخ

6. خنده گل سبب جرأت گلچین گردد

7. سخن عشق کند در دل افسرده اثر

8. مرده در گور اگر زنده به تلقین گردد

9. حرص دنیا شود افزون ز کهنسالیها

10. خار هر چند شود خشک شلایین گردد

11. عمر غفلت زدگان زود به انجام رسد

12. که سبکسیر شود سیل چو سنگین گردد

13. رنگی از گلشن در بسته ندارد گلچین

14. هر که خاموش شد ایمن ز سخن چین گردد

15. نه چنان کشتی بیتابی من دریایی است

16. که وصال تو مرا لنگر تسکین گردد

17. صلح با ذره ز خورشید جهانتاب کند

18. هرکه قانع به زر از چهره زرین گردد

19. طایری را که ز دام تو رهایی جوید

20. نقش بر بال و پرش چنگل شاهین گردد

21. با خودی ره نتوان برد به یزدان صائب

22. هر که پوشد نظر از خویش خدابین گردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مگر فلک ز شفق دست در حنا دارد
* که عقده ای نگشاید ز رشته کارم
شعر کامل
صائب تبریزی
* بمردی نباید شد اندر گمان
* که بر تو درازست دست زمان
شعر کامل
فردوسی
* به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
* گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
شعر کامل
مولوی