صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3413

1. صبر هر چند به دل رنگ حضر می ریزد

2. شوق از خانه برون رخت سفر می ریزد

3. صدف از تشنه لبی مشرق تبخال شده است

4. ابر در کام نهنگ آب گهر می ریزد

5. عارفان جان خود از خصم ندارند دریغ

6. گل به دامان صبا زر به سپر می ریزد

7. با سبکدستی ما برق حوادث چه کند؟

8. جرأت کشتی ما رنگ خطر می ریزد

9. بس که از سبزه آن طرف بناگوش ترست

10. خط ریحان چمن خاک به سر می ریزد

11. بر گریزان کرم لذت دیگر دارد

12. گرد آن نخل که بی خواست ثمر می ریزد

13. هر زمین تخمی و هر تخم زمینی دارد

14. داغ، ته جرعه خود را به جگر می ریزد

15. مور ما را به کف دست سلیمان برسان

16. تا ببینی به تکلم چه شکر می ریزد

17. دل محال است لب از حرف شکایت بندد

18. شعله را تا نفسی هست شرر می ریزد

19. با لب او سخن از حسن گلوسوز زده است

20. زهر خود را خط سبزش به شکر می ریزد

21. دیده از اشک و لب از آه و دل از داغ پرست

22. عشق در هر گذری رنگ دگر می ریزد

23. نیست جز خامه صائب که زوالش مرساد!

24. رگ ابری که شب و روز گهر می ریزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نمی دانم چه خصمی با نوای بلبلان دارد
* که شبنم هر سحر در گوش گل سیماب می ریزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
* در میان این و آن فرصت شمار امروز را
شعر کامل
سعدی
* به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
* به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
شعر کامل
حافظ