صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3468

1. چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟

2. ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟

3. شوخی حسن نماند به ته پرده شرم

4. برق را ابر محال است به زنجیر کشد

5. صدف ما به رگ ابر دهن وا نکند

6. زخم ما آب ز سرچشمه شمشیر کشد

7. نتواند سخن عشق کشید از من، غیر

8. بیجگر طعمه چسان از دهن شیر کشد؟

9. به خرابی چو توان گشت ز سیلاب ایمن

10. چه ضرورست کسی منت تعمیر کشد؟

11. هرکه داند کرم از عفو چه لذت دارد

12. خجلت جرم ز ناکردن تقصیر کشد

13. خواب سودازدگان مشق جنون است تمام

14. از معبر چه کسی منت تعبیر کشد؟

15. گره رشته بود مانع جولان گهر

16. دل چسان پای ازان زلف گرهگیر کشد؟

17. نیست چون دامن صحرای طلب را پایان

18. به چه امید کسی زحمت شبگیر کشد؟

19. می شود رزق کمان دست نوازش صائب

20. گرچه بر خاک هدف را کشش تیر کشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شاه آن نیست که ملکی به سپاهی گیرد
* شاه آنست که بر ملک دلی باشد شاه
شعر کامل
وحشی بافقی
* چه سود از روضۀ جنت اگر شیرین معاذالله
* ز کوی خود دری در روضۀ فرهاد نگشاید
شعر کامل
جامی
* اشک طرف دیده را گردید و رفت
* اوفتاد آهسته و غلتید و رفت
شعر کامل
پروین اعتصامی