صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3500

1. قدرت حرف گرفتند و زبانم دادند

2. پای رفتار شکستند و عنانم دادند

3. آب را در جگر سنگ حصاری کردند

4. جگری تشنه تر از ریگ روانم دادند

5. ظاهر و باطن من آینه یکدگرند

6. سینه ای صافتر از آب روانم دادند

7. چشم پوشیده تماشای رخش می کردم

8. به چه تقصیر دو چشم نگرانم دادند؟

9. خامه ام، گفت و شنیدم به زبان دگری است

10. من چه دانم چه سخنها به زبانم دادند

11. سالها در پی بی نام و نشانان رفتم

12. تا به سر منزل مقصود نشانم دادند

13. لب پرخنده گرفتند گر از من صائب

14. به تلافی مژه اشک فشانم دادند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر خم زلف تو یک جمع پریشان دارد
* وه که این سلسله صد سلسله جنبان دارد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* شکوفه با ثمر هرگز نگردد جمع در یک جا
* محال است این که با هم نعمت و دندان شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* جای نزهت نیست گیتی را که اندر باغ او
* نیشکر چون برگ سنبل زهر دارد در میان
شعر کامل
خاقانی