صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3514

1. شیشه هایی که درستی ز شکستن دارند

2. پشت بر کوه ز سنگینی دشمن دارند

3. نور آیینه به اندازه خاکستر اوست

4. تیره روزان جهان سینه روشن دارند

5. شبروان گرچه به ظاهر ز سیه روزانند

6. شمع خورشید نهان در ته دامن دارند

7. بر ندارند ز دل چشم سبک پروازان

8. چشم ازین خانه تاریک به روزن دارند

9. پرده دام بود نرمی و همواری خاک

10. دوربینان دل صد پاره ز مأمن دارند

11. با ضعیفان به ادب باش که عیسی صفتان

12. در فتادن خطر از دیده سوزن دارند

13. حیف کز لذت سرگشتگی آگاه نیند

14. سنگهایی که شکایت ز فلاخن دارند

15. نسبت بندگی فاختگان را با سرو

16. می توان یافت ز طوقی که به گردن دارند

17. تا که دیوانه شد امروز، که دیگر طفلان

18. دل سنگین عوض سنگ به دامن دارند

19. نیست حقی که فراموش شود خونگرمی

20. در چمن آینه ها روی به گلخن دارند

21. چه شکایت کنم از طالع خوش قسمت خویش؟

22. کآنچه دارند نکویان همه بامن دارند

23. صائب از گوشه نشینان قفس در تابند

24. بلبلان راه سخن گرچه به گلشن دارند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مگر خود ساقی خود بوده ای ای شاخ گل امشب؟
* که آتش می زند در خار مژگان ارغوان تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* قسمت منصور از دار فنا خمیازه بود
* من کشیدم گوش تا گوش این کمان سخت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست
* در دست سر مویی از آن عمر درازم
شعر کامل
حافظ