صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3591

1. خط ازان صفحه رخسار سخنساز شود

2. طوطی از پرتو این آینه غماز شود

3. در ته زلف، رخش پرده گداز نظرست

4. آه ازان روز که این آینه پرداز شود

5. از نظربازی بی پرده ارباب سخن

6. چشم کم حرف تو وقت است سخنساز شود

7. بحر کم ظرفتر از جام حباب است آنجا

8. لب میگون تو چون حوصله پرداز شود

9. اگر از کوی تو اندیشه پرواز کنم

10. نقش بر بال و پرم چنگل شهباز شود

11. بر رخ صبح، شفق پنجه خونین مالید

12. این سزایش که دگر پرده در راز شود

13. برگشاد دل ما دست ندارد تدبیر

14. به دریدن مگر این نامه ز هم باز شود

15. دل ما نیست تنک ظرف شکایت صائب

16. صبح محشر سر این شیشه مگر باز شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نشان مردمی در مردم عالم نمی یابم
* اگر دارد وجودی مردمی، مردم گیا دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* جای آن است که خون موج زند در دل لعل
* زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش
شعر کامل
حافظ
* به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
* گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
شعر کامل
مولوی