صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3844

1. ز برق حسن تو هر خار نخل ایمن شد

2. ز عارض تو چراغ بهار روشن شد

3. چراغ گل که از وچشم باغ روشن بود

4. ز شرم روی تو پنهان به زیر دامن شد

5. مرا پریدن چشم است نامه اعمال

6. که صبح محشر من آن بیاض گردن شد

7. به چشم روزنه اش دایم آب می گردد

8. زآفتاب تو هرخانه ای که روشن شد

9. کنون که چاک گریبان گذشت از دامن

10. مرا ازین چه که مژگان به چشم سوزن شد

11. ز آشنائی آن زلف دست کوته دار

12. که کوه طاقت من سنگ این فلاخن شد

13. امان نمی دهد انکار عشق زاهد را

14. بس است راه غنیم کسی که رهزن شد

15. به تازیانه غیرت سری برآراز خاک

16. که دانه سبز شد وخوشه کردوخرمن شد

17. خوشم به سینه صد چاک چون قفس صائب

18. که دام عیش بودخانه ای که روزن شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ضیافتی که در آنجا توانگران باشند
* شکنجه ای است فقیران بی بضاعت را
شعر کامل
صائب تبریزی
* به نام خداوند خورشید و ماه
* که او داد بر آفرین دستگاه
شعر کامل
فردوسی
* دل شکسته به دست آر کز ریاض جهان
* همیشه سبز صنوبر به اعتبار دل است
شعر کامل
صائب تبریزی