صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3848

1. خوشم که خرده جان صرف یار جانی شد

2. دو روزه هستی من عمر جاودانی شد

3. به عمر خویش تلافی نمی توان کردن

4. زفرصت آنچه مرا فوت در جوانی شد

5. فغان که لعل لب آبدار او از خط

6. سیاه کاسه تر از آب زندگانی شد

7. به خنده باز مکن لب که عمر گل کوتاه

8. درین ریاض ز تأثیر شادمانی شد

9. در آن جهان گل رعنای باغ فردوس است

10. ز اشک چهره زردی که ارغوانی شد

11. زنخلها که رساندم درین ریاض مرا

12. کف پرآبله قسمت ز باغبانی شد

13. خوشم که مایه اشکی بهم رسید مرا

14. اگر چه خون دلم از حسرت جوانی شد

15. مرا ز گریه شب روح تازه شد صائب

16. نصیب خضر اگر آب زندگانی شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست
* چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز
شعر کامل
حافظ
* آن کس از دزد بترسد که متاعی دارد
* عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست
شعر کامل
سعدی
* همدم خود شو که حبیب خودی
* چاره خود کن که طبیب خودی
شعر کامل
رهی معیری