صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3892

1. به زلف سنبل وخط بنفشه کی پیچم

2. مرا که ذوق پریشانی دماغ نماند

3. چه سیل بود که از کوهسار حادثه ریخت

4. که در فضای زمین گوشه فراغ نماند

5. مباد چشم بدی در کمین عشرت کس

6. نمک به زخم من از چشم شور داغ نماند

7. دگر کسی ز کریمان چه طرف بربندد

8. درین زمانه که دست ودل ایاغ نماند

9. در آن حریم که صائب چراغ کلک افروخت

10. ز پرفشانی پروانه یک چراغ نماند

11. بهار رفت وگل افشانی دماغ نماند

12. شراب در قدح ونوردر چراغ نماند

13. معاشران سبکسیر از جهان رفتند

14. بغیر آب روان هیچ کس به باغ نماند

15. چنان فسرده دلی اهل بزم را دریافت

16. که بوی سوختگی در گل چراغ نماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چون شانه از هر چاک، دل راهی کند پیدا
* همان زلف سبکدستش ز سر وا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* ندارم گر چه در خرمن پر کاهی، به این شادم
* که رزق خوشه چین باشد زبان گندمین از من
شعر کامل
صائب تبریزی
* در محفلی که خورشید اندر شمار ذره‌ست
* خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد
شعر کامل
حافظ