صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4025

1. به زلف او دلم از برق گوشواره رسید

2. به داد من شب تاریک این ستاره رسید

3. نمی رسد به زمین پای دل ز خوشحالی

4. مگر به سوخته ای خواهد این شراره رسید

5. به اختیار ندادم به طاق ابرو دل

6. مرا ز عالم بالا همین اشاره رسید

7. برآمدم ز خطر تا به خود فرو رفتم

8. چو کشتیی که به دریای بیکناره رسید

9. به دست بسته در خلد اگر زنم چه عجب

10. که جوی شیر به طفلان گاهواره رسید

11. به دار الفت منصور جای حیرت نیست

12. که دست غرقه دریا به تخته پاره رسید

13. خیال وحشی چشم که راه در دل داشت

14. که رشته نفس از سینه پاره پاره رسید

15. مرا چو سبحه گره آن زمان به کار افتاد

16. که کار من ز توکل به استخاره رسید

17. ازان چو داغ نگردید شمع من خاموش

18. که فیض من به جگر های پاره پاره رسید

19. به آب تا نرساندم ز پای ننشستم

20. چو تیشه ناخن من گر به سنگ خاره رسید

21. ز چاره زن در بیچارگی که خسته ما

22. گرفت تا ره بیچارگی به چاره رسید

23. جواب آن غزل است این که گفت مرشد روم

24. خبر برید به بیچارگان که چاره رسید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما ز یاران چشم یاری داشتیم
* خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم
شعر کامل
حافظ
* گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
* همچنانش در میان جان شیرین منزلست
شعر کامل
سعدی
* بند بگسل باش آزاد ای پسر
* چند باشی بند سیم و بند زر
شعر کامل
مولوی