صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4039

1. خط را گذار برلب آن سیمبر فتاد

2. سرسبز طوطیی که به تنگ شکر فتاد

3. یاقوت را چو باده لعلی کند به جام

4. این آتشی که از تو مرا در جگرفتاد

5. امسال هم نداد به هم دست خط یار

6. مشق جنون ما به بهار دگر فتاد

7. سرگشتگی است حلقه در کعبه جوی را

8. بیچاره رهروی که پی راهبر فتاد

9. پشتم ز بار منت ساحل شکسته شد

10. آسوده کشتیی که به بحر خطرفتاد

11. دل نیست گوهری که نبندند در گره

12. زین نه صدف چگونه برون این گهرفتاد

13. چون قفل بی کلید دگر وا نمی شود

14. کاری که در گره ز نسیم سحر فتاد

15. پرگار نه سپهر کمر بسته من است

16. چون نقطه گرچه هستی من مختصر فتاد

17. روزی به دست کوته ودست دراز نیست

18. سرو از دراز دستی خود بی ثمر فتاد

19. از دیده یتیم نیفتاده است اشک

20. دنیا به خواریی که مرا از نظر فتاد

21. صائب وداع دین ودل وعقل وهوش کرد

22. هرکس ز بوی باده ما بیخبر فتاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست
* هر چه گفت و گوی خلق آن ره ره عشاق نیست
شعر کامل
مولوی
* هر دانۀ اشکی که به راه تو فشاندم
* از فیض وفا، مهر گیاهی شد و برخاست
شعر کامل
حزین لاهیجی
* دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
* که باد صبح نسیم گره گشا آورد
شعر کامل
حافظ