صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 406

1. مسخر کرد خط عنبرین رخسار جانان را

2. پری آورد در زیر نگین ملک سلیمان را

3. لب جان بخش او را نیست پروای خط مشکین

4. سیاهی نیل چشم زخم باشد آب حیوان را

5. یکی صد شد ز خط عنبرین آن حسن روزافزون

6. شبستان سرمه روشندلی شد شمع تابان را

7. چو شد نومید ازان رخسار نازک قطره شبنم

8. ز برگ لاله و گل بر جگر افشرد دندان را

9. به طفل نی سواری داده ام دل را ز بی باکی

10. که بر شیران کند انگشت زنهاری نیستان را

11. مکن تعجیل در قطع علایق چون سبکساران

12. به همواری برون آور ز چنگ خار دامان را

13. گر از اوضاع دنیا درهمی صائب نظر وا کن

14. که بیداری بود لاحول، این خواب پریشان را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیان شوق چه حاجت که سوز آتش دل
* توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد
شعر کامل
حافظ
* یعقوب اگر چاه زنخدان تو بیند
* بی خود فکند یوسف خود را به چه تو
شعر کامل
فروغی بسطامی
* در همین زیتون و تین خواهد یقین شد آنکه هست
* طعم آن شیرینی مطلق بهر چیزی ضمین
شعر کامل
قاآنی