صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4148

1. مردم ز فیض عالم بالا چه دیده اند

2. غیر از حباب وموج ز دریا چه دیده اند

3. ما پیش پای خویش ندیدیم همچو شمع

4. تا دیگران ز دیده بیناچه دیده اند

5. ما سر تیره بختی خود را نیافتیم

6. تا روشنان عالم بالا چه دیده اند

7. جمعی که بسته اند کمر در شکست ما

8. غیر از صفا ز آینه ما چه دیده اند

9. دل چون گشاده نیست چه صحرا چه کوچه بند

10. سوداییان ز دامن صحرا چه دیده اند

11. آنها که ترک دولت جاوید کرده اند

12. زین پنج روز دولت دنیا چه دیده اند

13. جمعیت است سلسله جنبان افتراق

14. مردم ز جمع کردن دنیا چه دیده اند

15. ما حاصلی ز پرورش خود نیافتیم

16. تا نه فلک ز پرورش ما چه دیده اند

17. صد زخم می خورند و ز دنبال می روند

18. مردم ز خار خار تمنا چه دیده اند

19. پوشیده چشم می گذرند از در بهشت

20. تا اهل دل ز رخنه دلها چه دیده اند

21. جمعی که راه عقل به پایان رسانده اند

22. جز ماندگی وآبله پا چه دیده اند

23. چون نرگس این گروه که ارباب بینشند

24. جز پیش پا ز دیده بینا چه دیده اند

25. چون می کند به وعده وفا عاقبت کریم

26. این شوخ دیدگان ز تقاضا چه دیده اند

27. در پیش پای خویش نبینند از غرور

28. نادیدگان ز خویشتن آیاچه دیده اند

29. چون کار کردنی است هم امروز خوشترست

30. این کاهلان ز مهلت فردا چه دیده اند

31. از عقل نیست دل به سر زلف باختن

32. یاران موشکاف در اینجا چه دیده اند

33. در حیرتم که نغمه سرایان این چمن

34. در گل بغیر خنده بیجا چه دیده اند

35. در چشم بستن است تماشای هر دوکون

36. این کور باطنان ز تماشاچه دیده اند

37. صائب چو در شکستن خود امید نصرت است

38. احباب در شکستن اعدا چه دیده اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خورشید عارض او چون ذره برده تابم
* بالای سرکش او چون سایه کرده پستم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
* ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست
شعر کامل
مولوی
* لبش ندانم و خدش چگونه وصف کنم
* که این چو دانهٔ نارست و آن چو شعلهٔ نار
شعر کامل
سعدی