صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4157

1. قربانیان شکفته به قصاب برخورند

2. چون پل بغل گشاده به سیلاب برخورند

3. جمعی که ره به چاشنی فقر برده اند

4. بر روی بوریا ز شکر خواب برخورند

5. صاف جهان به مردم خاموش می رسد

6. لب بسته کوزه ها ز می ناب برخورند

7. اقبال دیدگان به گنهکار و بیگناه

8. با جبهه گشاده چو محراب برخورند

9. چون ذره می دوند به هر کوچه عاشقان

10. شاید به آفتاب جهانتاب برخورند

11. سر گشتگی به طالع جمعی که آمده است

12. در چشمه سیراب به گرداب برخورند

13. هر کس دعا کند به اجابت قرین شود

14. در هر کجا به یکدگر احباب برخورند

15. جمعی که از یگانگی نور آگهند

16. هر شب که شمع نیست ز مهتاب برخورند

17. صائب سراغ بحر کنند وروان شوند

18. از سر گذشتگان چو به سیلاب برخورند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مردمی و رادمردی زو همی بوید بطبع
* همچنان کز کلبه عطار بوید مشک و بان
شعر کامل
فرخی سیستانی
* نمی دانند اهل غفلت انجام شراب آخر
* به آتش می رود این غافلان از راه آب آخر
شعر کامل
صائب تبریزی
* طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
* صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
شعر کامل
سعدی