صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4195

1. جان رمیده جسم گران را چه می کند

2. تیر ز شست جسته کمان را چه می کند

3. مژگان غبار آینه اهل حیرت است

4. محو رخ تو باغ جنان را چه می کند

5. چون مغز پخته شد شود از پوست بی نیاز

6. یکتای عشق هر دوجهان را چه می کند

7. لنگر حریف شورش دریای عشق نیست

8. دیوانه تو رطل گران را چه می کند

9. شکرخدا که نیست به کف اختیار ما

10. دست زکار رفته عنان را چه می کند

11. تن پروران به رشته جان بسته اند دل

12. از خود گسسته رشته جان را چه می کند

13. بالاتر از یقین وگمان است جای او

14. جویای او یقین وگمان را چه می کند

15. در راه عشق دام عمارت مکن به خاک

16. از لامکان گذشته مکان را چه می کند

17. صائب زبان خوش است پی عرض مدعا

18. بی مدعای عشق زبان را چه می کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت از این نوع شکایت که تو داری سعدی
* درد عشقست ندانم که چه درمان سازم
شعر کامل
سعدی
* ز بس که گشته ام از فکر آن میان باریک
* زشرم مردم باریک بین نهان شده ام
شعر کامل
جامی
* چو خورشید زرین سپر برگرفت
* شب آن شعر پیروزه بر سر گرفت
شعر کامل
فردوسی