صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4217

1. اول ثنای عشق فصیحان اداکنند

2. آری طعام را به نمک ابتدا کنند

3. نقش مراد طرح به اقبال می دهند

4. جمعی که تکیه گاه خود از بوریا کنند

5. ظاهر شود که خلق چه دارند در بساط

6. در کشوری که یوسف ما رابها کنند

7. زخم دهان شکوه نمایان نمی شود

8. مردم به قدر حاجت اگر اکتفا کنند

9. نتوان میان حسن ومحبت دویی فکند

10. از هم چگونه شیر وشکر را جدا کنند

11. باشد به از ملایمت مردم خسیس

12. اهل کرم درشتی اگر با گدا کنند

13. عالم حریف دشمنی ما نمی شود

14. ما را اگر به بیکسی ما رهاکنند

15. صائب جماعتی که به معنی رسیده اند

16. تسخیر دل به یک سخن آشناکنند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
* بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
شعر کامل
حافظ
* عشق سازد حسن عالمسوز را در خون دلیر
* ذوالفقار شمع باشد بال و پر پروانه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* از صحبت مردم دل ناشاد گریزد
* چون آهوی وحشی که ز صیاد گریزد
شعر کامل
رهی معیری