صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4301

1. یک بار رو به اهل وفا می توان نمود

2. تعمیر کعبه دل ما می توان نمود

3. واسوختن علاج تب عشق می کند

4. این درد را به داغ دوامی توان نمود

5. تا نیم قطره در قدح آبروی هست

6. قطع نظر ز آب بقا می توان نمود

7. در روزگار صبح بنا گوش آن نگار

8. پیشین، نماز صبح ادا می توان نمود

9. سر پنجه تصرف اگر در نگار نیست

10. گل را ز رنگ وبوی جدا می توان نمود

11. از دست وپا زدن نرود کارعشق پیش

12. اینجا به دست بسته شنا می توان نمود

13. از راه کعبه با جگر تشنه آمده است

14. یک بوسه نذرصائب ما می توان نمود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون کدو بی‌خبری زین که گلویت بستم
* بستم و می‌کشمت چون ز رسن بگریزی
شعر کامل
مولوی
* چو ماه نو سر از پای تواضع بر نمی دارم
* اگر با آن بزرگی آسمان گیرد رکابم را
شعر کامل
صائب تبریزی
* گویی که رشته های عقیقست و لاژورد
* از لاله و بنفشه همه روی مرغزار
شعر کامل
فرخی سیستانی