صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4461

1. سودای عشق ما را بی نام وبی نشان کرد

2. از ما چه می توان بردباماچه می توان کرد

3. از خواب غفلت ما در سنگ چون شرر ماند

4. شوقی که کوهها را ابر سبک عنان کرد

5. امید خانه سازی از عاشقان مدارید

6. از خارخار نتوان سامان آشیان کرد

7. شوری که در دل ماست شوقی که در سرماست

8. از سنگ می تواند سرچشمه ها روان کرد

9. شیرین کلامی ما کاری که کرد با ما

10. چون خواب صبح ما را در دیده ها گران کرد

11. ای ابر بی مروت تا چند خشک مغزی

12. ما را غبار خاطر از دیده ها نهان کرد

13. با شوخ چشمی عشق کوه شکیب هیچ است

14. در سنگ این شرررا پنهان نمی توان کرد

15. سررشته تأمل هر کس که داد از دست

16. چون شمع صائب آخر سردرسرزبان کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
* که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
شعر کامل
سعدی
* جهان چون بزاری برآید همی
* بدو نیک روزی سرآید همی
شعر کامل
فردوسی
* هر گرفتار که در بند تو می‌نالد زار
* می‌برد حسرت صیدی که گرفتارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی