صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4741

1. نخل خزان رسیده ما را فشانده گیر

2. برگ ز دست رفته ما را ستانده گیر

3. تعجیل در گرفتن دل اینقدر چرا؟

4. آهوی زخم خورده ما را دوانده گیر

5. زان پیشتر که خرج نسیم خزان شود

6. این خرده ای که هست چو گل برفشانده گیر

7. چون عاقبت گذاشتی و گذشتنی است

8. خود رابه منتهای مطالب رسانده گیر

9. از مغرب زوال چو آخر گزیر نیست

10. چون آفتاب روی زمین راستانده گیر

11. چون دست آخر از تو به یک نقش می برند

12. نقش مراد بر همه عالم نشانده گیر

13. درخاک، نعل تیر هوایی در آتش است

14. مرکب به روی پیشه گردون جهانده گیر

15. این آهوی رمیده که رام تو گشته است

16. تا هست درکمندتو، از خود رمانده گیر

17. چون کندنی است ریشه ازین تیره خاکدان

18. دردل هزار نخل تمنا نشانده گیر

19. زین صید گاه هیچ غزالی نجسته است

20. درخاک و خون شکاری خود رانشانده گیر

21. خواری کشیدگان به عزیزی رسند زود

22. از بند و چاه، یوسف خودرا رهانده گیر

23. دنیا مقام و مسکن جان غریب نیست

24. این شاهباز رازنشیمن پرانده گیر

25. چون نیست هیچ کس که به داد سخن رسد

26. صائب به اوج عرش، سخن را رسانده گیر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عالم از جای به تعظیم کلامش خیزد
* هر که چون صبح برآرد به تأمل دم را
شعر کامل
صائب تبریزی
* یک شب خیال تو دیدم ما بخواب
* زان چشم، دگر به چشم ندیدم خواب را
شعر کامل
سلمان ساوجی
* سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
* مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
شعر کامل
سعدی