صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4766

1. بی صفا از خط نگردیده است رخسارش هنوز

2. می توان صد رنگ گلچیدن زگلزارش هنوز

3. در پر طوطی نهان شد گر چه تنگ شکرش

4. همچنان دل می برد در پرده گفتارش هنوز

5. خط ظالم گرچه یک گل درگلستانش نهشت

6. ریشه در دل می دواند خار دیوارش هنوز

7. گر چه نزدیک است پرهیز نگه را بشکند

8. می توان مرد از برای چشم بیمارش هنوز

9. تیغ ابرویش ز زنگ خط نگردیده است کند

10. کارها دارد به مردم چشم پرکارش هنوز

11. گر چه خط پشت سپاه زلف رابرهم شکست

12. در صف آرایی بود مژگان خونخوارش هنوز

13. مستی حسن از سرش خط گرچه بیرون برده است

14. می توان گل چیدن از آشفته دستارش هنوز

15. گر چه از خط حلقه های زلف بی پرگار شد

16. هست پابرجاچو مرکز خال طرارش هنوز

17. گر چه زلف کافرش را خط مسلمان کرده است

18. سبحه در دل صد گره دارد ز زنارش هنوز

19. بی طراوت گرچه از خط شد نهال قامتش

20. خانه پردازست چون سیلاب رفتارش هنوز

21. گرچه شست از دلربایی دست ،سروقامتش

22. هست چندین حلقه از قمری گرفتارش هنوز

23. ته بساطی گر چه از سامان حسنش مانده است

24. از هجوم مشتری گرم است بازارش هنوز

25. گوهرش هر چند درگردکسادی شد نهان

26. صائب بیدل بود از جان خریدارش هنوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امروز شهر ما را صد رونق‌ست و جانست
* زیرا که شاه خوبان امروز در میانست
شعر کامل
مولوی
* سوسنی با صد زبان گر حال من با او بگفت
* تو چو نرگس بی‌زبان از چشم اسراری بگو
شعر کامل
مولوی
* چشم و لب پیش من آور چو رسد باده به من
* تا بود نقل مرا شکر و بادامی چند
شعر کامل
عبید زاکانی