صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4771

1. خاک من بربادرفت ودردی آشامم هنوز

2. توتیا شد جام ومی باقی است درجامم هنوز

3. زان فروغی کز رخش افتاد درکاشانه ام

4. آتشین تبخاله جوشد از لب بامم هنوز

5. برگرفت از خاک بوی زلف اویک شب مرا

6. مشک می گرددشفق درنافه شامم هنوز

7. گر چه عمری شد درین بحر نمک افتاده ام

8. می تراود همچنان تلخی زبادامم هنوز

9. نقش من شد محو وازآب گهر شوید دهن

10. آن عقیق آبدار از بردن نامم هنوز

11. شوخی مژگان او یک شب مر ا در دل گذشت

12. تیغ بازی می کندهرموبراندامم هنوز

13. سالها شد گر چه آن وحشی غزال ازدیده رفت

14. می تپد برخاک چشم حلقه دامم هنوز

15. گرچه دیگ فکرمن ننشست چون دریا زجوش

16. چون گهر درحلقه روشندلان خامم هنوز

17. سربه صحرا داد درآغازم آن زنجیرزلف

18. تاکجا خواهدکشید از خط سرانجامم هنوز

19. زان سرانگشتی که هجر تلخ درکامم کشید

20. پوست اندازد سخن از تلخی کامم هنوز

21. چون توانم گشت باوحشی غزالان همرکاب ؟

22. می رسد گاهی به خاطر یادآرامم هنوز

23. گرچه روشن کرد صبح دولتش آفاق را

24. صائب از بخت سیه درپرده شامم هنوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب
* جهان و کار جهان بی‌ثبات و بی‌محل است
شعر کامل
حافظ
* هرکس زخوان قسمت خود رزق می خورد
* از کم بضاعتی خجل ازمیهمان مباش
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا خیال گریه کردم یار رفت
* این غزال از بوی خون رم می کند
شعر کامل
صائب تبریزی