صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4941

1. که حد دارد تواند شد طرف با حسن بیباکش ؟

2. که با آن سرکشی چون سایه باشد سرو در خاکش

3. نمی دانم به چشم خیره شبنم چه میسازد

4. گل رویی که نتوان از لطافت کرد ادراکش

5. به خون یک جهان عاشق چه خواهد کرد، حیرانم

6. که داغ می گرانی می کند بردامن پاکش

7. هنوز از نی سواران بود حسن خردسال او

8. که آهوی حرم بوداز نظربازان فتراکش

9. مرا چون گل گریبان چاک دارد نازک اندامی

10. که در پیراهن یوسف سراسر می رود چاکش

11. به ترسازاده عیسی دمی دل داده ام صائب

12. که شرم مریمی می ریزد از روی عرقناکش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فکر بهبود خود ای دل ز دری دیگر کن
* درد عاشق نشود به به مداوای حکیم
شعر کامل
حافظ
* خرم آن بقعه که آرامگه یار آن جاست
* راحت جان و شفای دل بیمار آن جاست
شعر کامل
سعدی
* خرد زان طیره گشت الحق مرا گفتا که با من هم
* به گز مهتاب پیمایی به گل خورشیداندایی
شعر کامل
انوری