صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4945

1. چسان گستاخ گیرم بوسه ازلعل می آشامش؟

2. که رنگ از بوسه خورشید می بازد لب بامش

3. نماید سرمه را بیهوشدارو نرگس مستش

4. عرق راچشم قربانی کند رخسار گلفامش

5. ازان حسن تمام اجزا کسی چون چشم بردارد؟

6. که دریک کاسه دارد نقل و می چشم چو بادامش

7. به حرفی چون دهان شکوه مارا نمی بندد؟

8. لب لعلی که کار بوسه می آید زدشنامش

9. تمنای رهایی دارم از صیاد بیرحمی

10. که گیراتربود ازخون ناحق حلقه دامش

11. به فکر ما خمار آلودگان ساقی کجا افتد؟

12. که می گردد می نارس ز تمکین کهنه در جامش

13. سگ لیلی ز آهو صد بیابان است وحشی تر

14. من مجنون به مشت استخوانی چون کنم رامش ؟

15. نباشد هرکه راامروز در خاطر غم فردا

16. شب آدینه اطفال باشد جمله ایامش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صد غنچهٔ دل از نفس ما شکفته شد
* هر جا که چون نسیم سحر پا گذاشتیم
شعر کامل
رهی معیری
* بشنو این نی چون شکایت می‌کند
* از جداییها حکایت می‌کند
شعر کامل
مولوی
* نباید که باشد جز از آفرین
* که پاکی نژاد آورد پاک دین
شعر کامل
فردوسی