صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 4989

1. درکرم ساغر اگر هست زمینا در پیش

2. ابر ازبخشش دریاست ز دریا درپیش

3. ماپریشان سفران قافله سیلابیم

4. چه خیال است که افتد خبر ازما درپیش؟

5. روز محشر نکشد خط زخجالت به زمین

6. شرمگینی که فکنده است سراینجا در پیش

7. سبک از یاد گرانان جهان می گردد

8. کوه قافی که مرا هست چو عنقا درپیش

9. حسن غافل نتواند ز دل روشن شد

10. دارد آیینه شب و روز خود آرا در پیش

11. ساحلی نیست به از شستن دست ازجانش

12. آن که سیلاب زپی دارد و دریا درپیش

13. قلم مشق جنون بود مرا هر سر موی

14. بود روزی که مرا صفحه صحرا در پیش

15. هر نهالی که درین باغ کند قامت راست

16. سرخطی دارد ازان قامت رعنا در پیش

17. پرده خواب شود هرچه ز اوراق نهد

18. بجز از نامه خود، دیده بینا در پیش

19. همه دانند که مطلب زدعا آمین است

20. اگر افتاد ز خط زلف چلیپا در پیش

21. به سخن دل ندهند آینه رویان جهان

22. زنگ اینجا بود ازطوطی گویا درپیش

23. از گل آتش به ته پا بود آن را که بود

24. همچو شبنم سفر عالم بالا در پیش

25. صائب امروز محال است نفس راست کند

26. عاقلی را که بود محنت فردا در پیش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از سر شمشیر و از نوک قلم زاید هنر،
* ای برادر، همچو نور از نار و نار از نارون
شعر کامل
ناصرخسرو
* یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان
* بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
شعر کامل
حافظ
* گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت
* مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم
شعر کامل
سعدی