صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5051

1. هر رهروی که شوق تو سازد روانه اش

2. ازموج خود چوآب بود تازیانه اش

3. مرغی است روح، قطره می آب و دانه اش

4. دل توسنی است ناله نی تازیانه اش

5. هر دم هزار بوسه طلب رابه گفتگو

6. وامی کند ز سرلب شیرین بهانه اش

7. در قلزمی که موجه من سیر می کند

8. خارو خسی است هردو جهان برکرانه اش

9. مرغی که در بهار چکد خونش ازفغان

10. در فصل برگریز چه باشد ترانه اش

11. در وقت خویش هرکه دهن باز می کند

12. از گوهرست همچو صدف آب ودانه اش

13. امید هیچ کس به قیامت نمانده است

14. ازبس که روز می گذراند بهانه اش

15. نرمی ز حد مبر که چو دندان مار ریخت

16. هر طفل نی سوار کند تازیانه اش

17. هرکس کند زپایه خود بیشتر بنا

18. فال نزول می زند از بهر خانه اش

19. از حسن اتفاق مگربرهدف خورد

20. تیر هوائیی که نباشد نشانه اش

21. کو روی سخت، تا چوکمان افکند به دور

22. چون تیر هرکه سر زده آید به خانه اش

23. افسانه ای است عمر که مرگ است خواب او

24. زنهار گوش هوش منه برفسانه اش

25. بیچاره رهروی که دل از دست داده است

26. سرگشته ناوکی که نباشد نشانه اش

27. ما را زبان شکوه برآتش نشانده است

28. آسوده آتشی که نباشد زبانه اش

29. از قرب حسن اگر نه دماغش مشوش است

30. چون حرف می زند به سر زلف، شانه اش

31. صائب اگر به یار سخن فهم می رسید

32. می شد جهان پر از غزل عاشقانه اش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از پیر گوشه گیری وسیر از جوان خوش است
* از تیر راستی و کجی از کمان خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی
* به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز
* که گر بدو رسی از شرم سر فروداری
شعر کامل
حافظ
* نه چمن شکوفه‌ای رست چو روی دلستانت
* نه صبا صنوبری یافت چو قامت بلندت
شعر کامل
سعدی