صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5084

1. از رشته جان تاب برد موی میانش

2. از رفتن دل آب خورد سرو روانش

3. آن شاهسواری که منم دل نگرانش

4. تیری است که از خانه زین است کمانش

5. چون نقطه موهوم که قسمت کندش هیچ

6. پوشیده تر از خنده شود راز دهانش

7. در جلوه گهش زخم نمایان بود آغوش

8. ترکی که به شمشیر زند حرف،میانش

9. از جلوه کند آب دل اهل نظر را

10. پیوسته ازان تازه بود سرو روانش

11. از گرد لبش چون خط مشکین نشود دور

12. حرفی که ندانسته برآید ز دهانش

13. از خانه آیینه صبوحی زده آید

14. از چشم خود آن کس که بود رطل گرانش

15. گر تیغ زبانش نکند موی شکافی

16. مشکل که حدیثی به لب آید ز دهانش

17. دارد چو هدف درخم من سخت کمانی

18. کز تیر کجی برد برون زور کمانش

19. موری است کشیده است به بر تنگ شکررا

20. خالی که نمایان شده از کنج دهانش

21. صائب چه خیال است که در دست من افتد

22. سیبی که سهیل است ز خونابه کشانش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
* خداش در همه حال از بلا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* تا شانه صفت چنگ زدم بر سر زلفت
* گه عقده گشاینده گهی نافه فروشم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم
* که لاله می‌دمد از خون دیده فرهاد
شعر کامل
حافظ