غزل شمارهٔ 5088
1. نریزد اگر آب لطف از جمالش
2. بسوزد دو عالم ز برق جلالش
3. مه نو به ناخن زمین می خراشد
4. ز شرم دوابروی همچون هلالش
5. کشیده است سر در گریبان سوزن
6. دم عیسی از شرم لطف مقالش
7. ز معموره لامکان گرد خیزد
8. چو درخانه رم نشیند غزالش
9. سپندی که ازآتش او گریزد
10. به صد چشم، مجمر بگرید به حالش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده