صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5201

1. زخمی تیغ شهادت زنده می خیزد زخاک

2. همچو گل با جبهه پرخنده می خیزد زخاک

3. از حجاب حسن شرم آلوده لیلی هنوز

4. بید مجنون سربه پیش افکنده می خیزد زخاک

5. می شود مرغابی دریای خجلت عندلیب

6. بس که گل در عهد او شرمنده می خیزد زخاک

7. هر که دارد آگهی ازچاه خس پوش جهان

8. با عصا چون نرگس بیننده می خیزد زخاک

9. هر گه چون طاوس عمرش رفت در پرداز بال

10. درقیامت طایر پرکنده می خیزد زخاک

11. هر که اینجا خنده راچون غنچه دارد زیر لب

12. صبح محشر بالب پرخنده می خیزد زخاک

13. شرمساری می برد صائب به خلدش بی حساب

14. هرکه در محشر ز خود شرمنده می خیزد زخاک


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
* صراحی می ناب و سفینه غزل است
شعر کامل
حافظ
* تبسمی ز لب دلفریب او دیدم
* که هر چه با دل من کرد آن تبسم کرد
شعر کامل
وحشی بافقی
* غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
* به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
شعر کامل
سعدی