صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5249

1. چراغ ماه خطر دارد از رمیدن دل

2. به ساق عرش فتد لرزه از تپیدن دل

3. طلسم هستی خود هر که نشکند چو حباب

4. نمی رسد به مقام نفس کشیدن دل

5. فغان که نیست درین روزگار بی حاصل

6. غمی که تنگ کند جای برتپیدن دل

7. ز شارع کشش دل قدم برون مگذار

8. که خضر کعبه مقصد بود کشیدن دل

9. خرد به پرده سرای حواس محتاج است

10. به گوش و لب نبود گفتن و شنیدن دل

11. چه فتنه بود نگاه تو درجهان انداخت

12. که جست عالمی از خواب آرمیدن دل

13. بیا که می خلد از انتظار آمدنت

14. چو دشنه ام به جگر شهپر تپیدن دل

15. چو غنچه جامه رنگین به روی هم مگذار

16. که می شود همه اسباب لب گزیدن دل

17. نفس رسید به پایان و در قلمرو خاک

18. نیافتیم فضای نفس کشیدن دل

19. ترا که هست دل آرمیده ای خوش باش

20. که من افتاده ام از چشم آرمیدن دل

21. چسان به بستر آسودگی نهم پهلو

22. مرا که سنگ به پهلو زند تپیدن دل

23. ز شیشه های فلک بانگ الامان خیزد

24. در آن مقام که میدان کشد رمیدن دل

25. به گوش هرکه گران نیست از شراب غرور

26. نوای طبل رحیل است هر تپیدن دل

27. در آن مقام که صائب به نغمه پردازد

28. ز شاخسار فتد بلبل از تپیدن دل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قیمت گل برود چون تو به گلزار آیی
* و آب شیرین چو تو در خنده و گفتار آیی
شعر کامل
سعدی
* زهرم مده به دست رقیبان تندخوی
* از دست خود بده که ز جلاب خوشترست
شعر کامل
سعدی
* ثابت و سیاره گردون من اشک است و داغ
* آه سردی کز جگر برخاست مهتاب من است
شعر کامل
صائب تبریزی