صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5282

1. گر چنین شوید غبار زهد از دل باده ام

2. بادبان کشتی می می شود سجاده ام

3. چون نگردد آب درچشم جهان از دیدنم

4. از یتیمی درغریبی چون گهر افتاده ام

5. عالم قسمت ندارد سیر چشمی همچو من

6. قانع از خرمن به برگ کاه چون بیجاده ام

7. شسته ام دست از لباس زود سیر نوبهار

8. همچو سرواز برگریز نیستی آزاده ام

9. باطنم از جوهر ذاتی است پر نقش و نگار

10. گرچه چون آیینه در ظاهر زمین ساده ام

11. نیست ناخن گیر دلهای عزیزان ورنه من

12. ناوک خارا شکافم این چنین کاستاده ام

13. زردرویی می کشم چون نی ز همراهان خویش

14. من که از ذوق سفر هرگز کمر نگشاده ام

15. عاجزم در عقده دل گرچه صائب بارها

16. عقده سردر گم افلاک را بگشاده ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طبیب اهل دل آن چشم مردم آزار است
* ولی دریغ که آن هم همیشه بیمار است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* شکوه از پیری کنی زاهد بیا همراه من
* تا به میخانه برم پیر و جوان آرم تو را
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* ای خوشا خلعت نوروزی بستان افروز
* جامه از اطلس زنگاری و تاج از مخمل
شعر کامل
وحشی بافقی