صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5330

1. من به آب و نان اگر چون بیغمان می زیستم

2. بی محبت کافرم گر یک زمان می زیستم

3. زنده از یاد حقم من ورنه در این خاکدان

4. صد کفن پوسانده بودم گر به جان می زیستم

5. مرگ بر من زندگانی راگواراکرده بود

6. دربهاران من به امید خزان می زیستم

7. گر نمی شد پرده چشم جهان بین بیخودی

8. من چسان در وحشت آباد جهان می زیستم

9. حاصلم از زندگی چون شمع اشک وآه بود

10. من درین محفل برای دیگران می زیستم

11. خنده می آمد مرا چون گل بر اوضاع جهان

12. با لب خندان اگر در گلستان می زیستم

13. بر سمندر آتش سوزان بود آب حیات

14. من به دوزخ در بهشت جاودان می زیستم

15. گر ز کاوش خانه خود می رسانیدم به آب

16. چون خضر من هم به عمر جاودان می زیستم

17. ماهی بی آب در خشکی چشان غلطد به خاک

18. دور ازان جان جهان صائب چنان می زیستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکاریم یکسر همه پیش مرگ
* سری زیر تاج و سری زیر ترگ
شعر کامل
فردوسی
* به روی تازه نتوان پرده پوش فقر گردیدن
* که آتش عاقبت از دست خالی در چنار افتد
شعر کامل
صائب تبریزی
* اندرین شهر دلم بستهٔ گندم گونیست
* ورنه صد شهر چنین را به جوی نفروشم
شعر کامل
اوحدی