صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5363

1. پیش چشمم شد روان گر تشنه دریا شدم

2. یافتم جویاتر از خود هر چه را جویا شدم

3. چون الف کز مد بسم الله بیرون شد نیافت

4. محو در نظاره ان قامت رعنا شدم

5. چون شرر بر نقد جان می لرزم از آهن دلان

6. در ته سنگ ملامت گرچه نا پیدا شدم

7. کور بودم تا نظر بر عیب مردم داشتم

8. از نظر بستن به عیب خویشتن بینا شدم

9. دام زیر خاک شد رگ در تنم از خاکمال

10. تا چو سیل نوبهاران واصل دریا شدم

11. از گرانسنگی به کوه قاف پهلو می زنم

12. تا زوحشت گوشه گیر از خلق چون عنقا شدم

13. در میان مردمان بودم به گمراهی علم

14. رهبر عالم شدم چون خضر تا تنها شدم

15. نامه سربسته بودم تا زبانم بسته بود

16. چون قلم شق در دلم افتاد تا گویا شدم

17. بر سر هر برگ می لرزد دل بی حاصلم

18. گرچه در آزادگی چون سرو پا بر جا شدم

19. شد به کاغذ باد اوراق حواسم همسفر

20. تا درین بستانسرا چون غنچه گل وا شدم

21. در شکستم هر خم طاقی میان بسته ای است

22. تا تهی از باده گلرنگ چون مینا شدم

23. من که بودم گردباد این بیابان عافیت

24. چون ره خوابیده بار خاطر صحرا شدم

25. در کنار لاله و گل دارم آتش زیرپا

26. تا چو شبنم با خبر از عالم بالا شدم

27. از لگدکوب حوادث صائب ایمن نیستم

28. در بساط خاکساری گرچه نقش پا شدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید گشت از جهان ناپدید
* شب تیره بر دشت لشکر کشید
شعر کامل
فردوسی
* این خانه که پیوسته در او بانگ چغانه‌ست
* از خواجه بپرسید که این خانه چه خانه‌ست
شعر کامل
مولوی
* عشق من بر گل رخسار تو امروزی نیست
* دیر سالست که من بلبل این بستانم
شعر کامل
سعدی