صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5401

1. می کنم دل خرج تا سیمین بری پیدا کنم

2. می دهم جان تا زجان شیرین تری پیدا کنم

3. هیچ کم از شیخ صنعان نیست درد دین من

4. به که ننشینم ز پا تا کافری پیدا کنم

5. تا ز قتل من نپردازد به قتل دیگری

6. هر نفس چون شمع می خواهم سری پیدا کنم

7. پاس ناموس وفا دارد مرا ازبیکسان

8. ورنه من هم می توانم دیگری پیدا کنم

9. ساده خواهد شد ز کوه درد و غم صحرای عشق

10. تا من بی صبر و طاقت لنگری پیدا کنم

11. رشته عمرم ز پیچ و تاب می گردد گره

12. تا ز کار درهم عالم سری پیدا کنم

13. از بصیرت نیست آسودن درین ظلمت سرا

14. دست بر دیوار مالم تا دری پیدا کنم

15. این قفس را آنقدر مشکن بهم ای سنگدل

16. تا من بی دست و پا بال و پری پیدا کنم

17. می گرفتم تنگ اگر در غنچگی بر خویشتن

18. می توانستم چو گل مشت زری پیدا کنم

19. چون ندارم حاصلی صائب بکوشم چون چنار

20. تا به عذر بی بریها جوهری پیدا کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
* خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
شعر کامل
سعدی
* گر به ظاهر چون شراب کهنه افتادم زجوش
* دربهارفکر،جوش ارغوان دارم هنوز
شعر کامل
صائب تبریزی
* حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش
* از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد
شعر کامل
حافظ