صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5468

1. ما ز اهل عالمیم اما ز عالم فارغیم

2. از غم و شادی و نوروز و محرم فارغیم

3. چون گل کاغذ به رنگ خشک قانع گشته ایم

4. از تریهای سحاب و ناز شبنم فارغیم

5. ما به خون چون لاله داغ خویش را به می کنیم

6. از نمک آسوده ایم از ناز مرهم فارغیم

7. سینه را یک روز با خورشید صیقل داده ایم

8. از غم زنگار و از اندیشه نم فارغیم

9. نغمه در سازست اما فارغ است از گوشمال

10. ما درین عالم ز محنتهای عالم فارغیم

11. هر چه می خواهیم صائب هست در دیوان او

12. با کلام مولوی زاشعار عالم فارغیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شاه و گدا به دیده دریادلان یکی است
* پوشیده است پست و بلند زمین در آب
شعر کامل
صائب تبریزی
* بيماریِ مرا نتواند کسی علاج
* خیز ای طبیب چند مرا دردسر دهی
شعر کامل
جامی
* وصیت همین است جان برادر
* که اوقات ضایع مکن تا توانی
شعر کامل
سعدی