صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5489

1. به پای خفته دایم حرف از شبگیر می گفتم

2. ز آزادی سخن در حلقه زنجیر می گفتم

3. نشد قسمت درین عالم مرا یک چشم بیداری

4. همان در خواب، خواب دیده را تعبیر می گفتم

5. من آن روزی که در آوارگی ثابت قدم بودم

6. ز وحشت ناف آهو را دهان شیر می گفتم

7. در آن فرصت که چشم عاقبت بین داشت بینایی

8. گل بی خار را من خار دامنگیر می گفتم

9. من آن روزی که برگ شادمانی داشتم چون گل

10. بهار خنده رو را غنچه تصویر می گفتم

11. هنوزم از دهان چون صبح بوی شیر می آمد

12. که چون خورشید مطلعهای عالمگیر می گفتم

13. غبارآلود می آمد سخن بر لب مرا صائب

14. اگر گاهی به سهو افسانه تعمیر می گفتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
* ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم
شعر کامل
حافظ
* نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است
* فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست
شعر کامل
حافظ
* ای لال زوصف تو زبانها
* کوته زثنای تو بیانها
شعر کامل
فیض کاشانی