صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 551

1. گریه بسیار بود نو به وجود آمده را

2. خاک زندان بود از چرخ فرود آمده را

3. نیست چون ماتمیان کار به جز گریه و آه

4. به سراپرده این چرخ کبود آمده را

5. حاصلی نیست به جز شستن دست از هستی

6. خواب، در رهگذر سیل فرود آمده را

7. چون برآید ز گریبان سر خجلت فردا

8. پیش درگاه لئیمان به سجود آمده را؟

9. ساحلی نیست به جز دامن صحرای عدم

10. خس و خاشاک به دریای وجود آمده را

11. نیست جز وحشت ازین عالم پرشور نصیب

12. جان از غیب به صحرای شهود آمده را

13. لازم ذات بود سرکشی و مغروری

14. همچو ابلیس ز آتش به وجود آمده را

15. نیست یک چشم زدن بیش حیاتش چو شرر

16. صائب از پرده برون بهر نمود آمده را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن چه هر شب بگذرد از چرخ فریاد منست
* و آن چه آن مه را به خاطر نگذرد یاد منست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* با زهر چشم خنده هم آغوش کرده ای
* بادام تلخ را چه شکرپوش کرده ای؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
* دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شعر کامل
سعدی