صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5532

1. شبستان جهان را روش از صدق بیان دارم

2. که من از راستی چون شمع آتش در دهان دارم

3. نرفتم گر چه زیر بار خلق از گرم رفتاری

4. ز نقش پا چراغی پیش راه کاروان دارم

5. به زخمی چون توانم شد از آن ابرو کمان قانع

6. که من در خاک صد صبح امید از استخوان دارم

7. مرا سیراب از صحرای محشر می برد بیرون

8. عقیقی کز خیال لعل او زیر زبان دارم

9. تو ای شبنم وصال مهر تابان را غنیمت دان

10. که من بال و پری لرزانتر از برگ خزان دارم

11. نلرزم چون زر کامل عیار از صیرفی برخود

12. که من بر کوه پشت خود ز سنگ امتحان دارم

13. مرا چون سرو بی حاصل از آزادی بس این حاصل

14. که برگ عیش ایام بهاران در خزان دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غالباً تلخی جان کندن من خواست طبیب
* که به جز صبر نفرمود مداوای دگر
شعر کامل
هلالی جغتایی
* تمیز نیک و بد روزگار کار تونیست
* چو چشم آینه در خوب و زشت حیران باش
شعر کامل
صائب تبریزی
* هرکس زخوان قسمت خود رزق می خورد
* از کم بضاعتی خجل ازمیهمان مباش
شعر کامل
صائب تبریزی