صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5602

1. به نظر بازی از آن تنگ شکر ساخته ام

2. به همین رشته ز دریای گهر ساخته ام

3. زیر یک پیرهنم در همه جا با یوسف

4. من که زان یار گرامی به خبر ساخته ام

5. چون به آسانی از آن نخل کنم قطع امید؟

6. دهنی تلخ به امید ثمر ساخته ام

7. شعله عشق محال است به من پردازد

8. جگر سوخته را دام شرر ساخته ام

9. دل سودایی من روشن از آن است که من

10. همچو شمع از تن خود زاد سفر ساخته ام

11. نیست ممکن که دری بر رخ من نگشاید

12. این کلیدی که من از آه سحر ساخته ایم

13. خاکساری ز شکایت دهنم دوخته است

14. نقش پایم که به هر راهگذر ساخته ام

15. ناامید از شب اندوه مباشید که من

16. بارها از نفس سوخته پر ساخته ام

17. زهر اگر در قدحم همنفسان ریخته اند

18. به سبکدستی تسلیم شکر ساخته ام

19. منم آن لاله که از نعمت الوان جهان

20. با دل سوخته و خون جگر ساخته ام

21. منم آن موج سبکسیر که از بیخبری

22. هر نفس دام تماشای دگر ساخته ام

23. موی بر پیکر من حلقه زنار شده است

24. دست خود تا به میان تو کمر ساخته ام

25. زان ربایند ز هم جوهریانم صائب

26. که به یک قطره ز دریا چو گهر ساخته ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گویند تمنایی از دوست بکن سعدی
* جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
شعر کامل
سعدی
* طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل
* بیفتد آن که در این راه با شتاب رود
شعر کامل
حافظ
* دل به زنار سر زلف بتان خواهم بست
* خویشتن را به ره کفر سمر خواهم کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی