صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5767

1. به مهر داغ رسیده است جمله اعضایم

2. ز پای تا به سر خویش چشم بینایم

3. چه لازم است چو مجنون شوم بیابان گرد؟

4. که از غبار دل خود بس است صحرایم

5. نمی شود نشود داغ لاله ها ناسور

6. که دشت کان نمک شد ز شور سودایم

7. بغیر خانه زنجیر ازین جهان خراب

8. به هیچ خانه دیگر نمی رود پایم

9. مرا به غیرت همکار احتیاجی نست

10. ز ذوق کار مهیاست کار فرمایم

11. به سنگ رفته فرو پای من ز دل سختی

12. نمی برد سخن سرد ناصح از جایم

13. مرا ز قرب گرانان همین کفایت بس

14. که کوه قاف سبک شد به دل چو عنقایم

15. به نرخ خاک ز من مشتری نمی گیرد

16. ز بس که گرد کسادی گرفته کالایم

17. نهان چگونه کنم راز عشق را صائب؟

18. که همچو نامه واکرده است سیمایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من تو را مشغول می‌کردم دلا
* یاد آن افسانه کردی عاقبت
شعر کامل
مولوی
* سوسنی با صد زبان گر حال من با او بگفت
* تو چو نرگس بی‌زبان از چشم اسراری بگو
شعر کامل
مولوی
* بکوشیم وز کوشش ما چه سود
* کز آغاز بود آنچ بایست بود
شعر کامل
فردوسی