غزل شمارهٔ 5817
1. دل را ز جوش گریه نگردید تاب کم
2. زور شراب عشق نگردد ز آب کم
3. بی داغ عشق پختگی از دل طمع مدار
4. خام است میوه ای که خورد آفتاب کم
5. آتش حریق بال سمندر نمی شود
6. مستور را ز باده نگردد حجاب کم
7. از وعده دروغ، دلی شاد کن مرا
8. هر چند تشنگی نشود از سراب کم
9. می خار خار آن لب میگون ز دل نبرد
10. شوق لقای گل نشود از گلاب کم
11. کوته ز پیچ و تاب شود گر چه رشته ها
12. طول امل نمی شود از پیچ و تاب کم
13. صد بار اگر شکسته مه را کند درست
14. یک ذره روشنی نشود ز آفتاب کم
15. صائب ز رستخیز چه غم راست خانه را؟
16. اندیشه از حساب کند خود حساب کم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده