صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 5858

1. ما همچو آفتاب به هر جا رسیده ایم

2. هر کوچه ای که هست به عالم دویده ایم

3. وحشت کنیم ازان که به خلق است آشنا

4. ما چون غزال، رام زهر خود رمیده ایم

5. گر خون عرق کنیم چو خورشید دور نیست

6. باری که آسمان نکشد ما کشیده ایم

7. چون میوه پخته گشت گرانی برد ز باغ

8. ما بار نخل چون ثمر نارسیده ایم

9. دلهای مرده را ز دمی زنده کرده ایم

10. هر جا که همچو صبح قیامت دمیده ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو دستهای چنارست هر دو دستم سست
* وگرنه پیرهن از جور تو چو گل بدرم
شعر کامل
انوری
* دل رنجور من از سینه هر دم می رود سویی
* ز بستر می گریزد طفل بیماری که من دارم
شعر کامل
رهی معیری
* هرگز حدیث زلف تو کوته نمی شود
* این گفت و گوی تا به قیامت مسلسل است
شعر کامل
جامی